برونسپاری
آموزش آنلاین
کسب درآمد
×
Mahdieh.Gh
Mahdieh.Gh
Mahdieh.Gh
کاربر تایید شده

Mahdieh.Gh

(۱)
البرز
آخرین فعالیت : بیش از یک هفته پیش
دعوت به همکاری
نمونه کارها
کارهای انجام شده و نظرات
اطلاعات عمومی
پروفایل
گزارش تخلف
امتیاز براساس دسته بندی
تایپ و ورود داده:
(۱)
Mahdieh.Gh
کاربر تایید شده Mahdieh.Gh
(۱)
البرز
آخرین فعالیت : بیش از یک هفته پیش
دعوت به همکاری

امتیاز براساس دسته بندی
تایپ و ورود داده:
(۱)

اشتراک گذاری پروفایل کاربری
کپی لینک

گزارش تخلف

مهارت های فریلنسر
پاسخگویی به دایرکت
اینستاگرام
ادمین شبکه های مجازی
آواز
داستان نویسی
متن نویسی
میانگین سرعت پاسخ دهی
۵ روز و ۱۷ ساعت و ۵۶ دقیقه
درصد خوش قولی
i
۶۷
درصد موفقیت پروژه
i
۱۰۰
آخرین فعالیت کاربر
بیش از یک هفته پیش
درباره فریلنسر
ادمین اینستاگرام پاسخگویی دایرکت و کامنت_داستان نویسی_ گویندگی

کارهای انجام شده و نظرات

تبدیل محتوای صوتی به متنی
تبدیل محتوای صوتی به متنی
مبلغ استخدام
۱۲۰,۰۰۰ تومان
مشاهده توضیحات پروژه
تبدیل صوت به متن 2
تبدیل صوت به متن 2
مبلغ استخدام
۱۴۰,۰۰۰ تومان
مشاهده توضیحات پروژه
کار داری کیفیت بالا بود اما طریقه کار با کارلنسر را زیاد بلد نبودن

نمونه کارها

تبدیل ویس به متن با رعایت کامل علائم نگارشی
سلام و خسته نباشید. نمونه کار بنده درمورد یک پروژه ی متاورس انجام شده بدون هیچ غلط املایی و علاعم نگارشی رعایت شده ولی کمتر چون علاعم نکارشی برای صاحب کا بنده اهمیتی نداشت ولی من انجام دادم و قطعا برای پروژه ی شما با اهمیت بیشتری از علاعم نگارشی درست در جای درست استفاده خواهم کرد و لطفا ویس ها هم واضح باشد
مشاهده نمونه کار
نویسندگی_ داستان فلسفی_
چشم هایم راباز کردم. گویا بسته بودنشان با باز بودنشان تفاوتی نداشت. تاریکی اطرافم با تاریکی عمق یک چاه برابری میکرد. کم کم چشمانم به تاریکی عادت کرد. ادم های بیشتری اطرفم دیدم که در تاریکی و نادانی دستو پا میزدند. صدای ناله هایشان مرا میترساند ولی کاری از دستشان برنمی اید. یک نفر سمتم می اید. شاید او بداند اینجا کجاست و ما کی هستیم قدمی به سمتش برمیدارم _سلام من دقایقی پیش از خوابی سنگینو عمیق بیدار شدم.الان گمشده ام. نمیدانم اینجا کجاست. حتی اسمم هم یادم نمی اید. +همه ی ما در اینجا گیر افتاده ایم. همه گذشته و نام خود را فراموش کرده اند _فراموش کرده یا یادشان رفته؟ +مگر فرقی هم میکند؟ _بله. وقتی فراموش میکنی که خودت نمیخواهی گذشته ات را به دلایلی به یاد بیاوری. وقتی که از یاد میبری یعنی دیگر در فکر تو جایی ندارد و به خودت می ایی و میبینی بدون فکر کردن به آن موضوع داری چایی ات را مینوشی +درسته. اینطور که معلوم است مردم ما از یاد برده اند. حتی خودشان را. _چگونه ازینجا بیرون بروم؟ +نمیتوانی. اینجا فقط یک پنجره ی بسته است و مردم از آن میهرساند. اول باید پرده های مشکی رنگ را پیدا کنی که با رنگ فضا یکی است و چشم ها به سختی آن را میبینند. حتی اگر آن را پیدا کنی مردم نمیگذارند ان را پیدا کنی. از نوری که از پنجره به داخل وارد میشوند میهراسند به تاریکی عادت کرده اند. نمیدانند بیرون از اینجا چه چیزی در انتظارشان است و ترجیح میدهند وارد دنیای بیرون و بزرگتر از اینجا نشوند. نا امید به گوشه میروم و مینشینم بادی به من می خورد و تنم را می لرزاند همان باد پرده ای را کنار زد و نوری به چشمم خورد. چشمانم خود به خود جمع شد از جایم بلند شدم که به سمت نور بروم ولی دست هایی میخواستند مرا به زمین بیندازند. مرا به پایین میکشیدند. زورم بهشان نمیرسید از روی دست هایشان رد شدم به سمت پنجره حرکت کردم هرکسی فریاد میزد و با ترس چیزی میگفت _آن نور توهمی بیش نیست سمتش نرو تورا گول خواهد زد و به درون خودش میکشد _تو نمیدانی چه چیزی در انتظارت است به همین زندگی در همین لونه ی تاریک قانع باش اما به سمت آن پنجره رفتم و..
مشاهده نمونه کار
کارلنسر را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
شماره تماس ۲۸۴۲۶۴۴۳ ۰۲۱
آدرس ایمیل info@karlancer.com
پشتیبانی